تنها معبود من

من و رویاهایم

تنها معبود من

 چه زیبا قلم زد نقاش زبردست عالمیان بر بوم خشکیده ی دل کویر

آنچنان که گویی آسمان بر لبان ترک خورده ی کویر بوسه زده است

و نیست شد بوم نقاشی تمام نقاشان در هست آن

و من همچنان مبهوت عظمت آن می نگریستم بر زیبایی بیکران خدا و کویر تبسم کرد بر حضور آبی خدا

چشمان حقیر من قادر به تماشای این همه زیبایی نبود و شکوه وجلال خدا را اشک ریزان

می نگریست

آری آن روز رویایی دستانم نزدیک شد به دستان خدا

من آسمان را دیدم بدون زندانی بودن در برج های شهر کبود

من آسمان کویر را دیدم

از همین کلبه ی ارغوانی

من خاطره بنده ی حقیر نقاش بزرگ بوم زندگیم




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, ] [ 15:18 ] [ نیها ] [ ]